ترجمه - زیرنویس

با توجه به در دسترس بودن انواع فیلم و سریال های خارجی، و عدم تسلط بیشتر ما ایرانیان به زبان های بین المللی، یگانه راه ارتباط با چنین فیلم و سریال هایی زیرنویس می باشد. بیشتر این نوع ترجمه های زیرنویسی در حد رفع تکلیف و جذب مشتری بوده. البته برخی مواقع نیز باعث انبساط خاطر!

سریال The Wire  در بیشتر موارد به سیم و طناب ترجمه گشته، در حالی که معادل دقیق آن استراق سمع و یا شنود می باشد.

... ترجمه بخشی از مراسم تدفین مسیحیان از خاک به خاک به از گرد و غبار به گرد و غبار، ده جام نوشیدنی الکلی به ده ضربه....

این وضع در بخش ادبیات داستانی نیز به وفور دیده می شود. فصل نامه مترجم بارها به وضعیت نابسامان و ترجمه های خلق الساعه پرداخته است. متاسفانه به دلیل عدم نظارت بر کیفیت ترجمه ادبیات داستانی بیشتر ترجمه ها زیبایی و لحن و بافت خود را در برابر فارسی خود از دست می دهند. برخی مواقع خواننده متحیر می ماند که چگونه این اثر توانسته جوایز متعددی ادبی را از آن خود کند.

دکتر مهاجرانی به یکی از نمونه های تازه ی وضعیت نابسامان ترجمه ادبی در وبلاگ خود تحت عنوان:ترجمه ی فارسی موسم هجرت به شمال پرداخته است. خواندن آن را فراموش نکنید.

بخارا

به بهانه عید:

ماهنامه ی وزین بخارا، شماره ی ۸۰ فروردین ۱۳۹۰

بخارا در آخرین شماره ی خود بخشی را به یادبود دکتر مجتبی مینوی، نویسنده و محقق برجسته ی زمان خود، اختصاص داده است. بخارا چون همیشه لبریز از مطالب با ارزش و نویسندگان نامی تمام فرصت های عیدتان را از آن خود خواهد کرد. این شماره را از دست ندهید.




برزخ ترجمه

روزنامه فرهیختگان در شماره ۲۱ آذز ماه گفتگوی فصل نامه ی پاریس ریویو را با میلان کوندرا نویسنده برجسته ی چک در بخش ادبیات خود به ترجمه ی مجتبی پور محسن گنجانده است.


درباره نقد این ترجمه شما را به وب نوشته وبلاگ ترجمانی با عنوان لایه های زبان ارجاع می دهم. کلیک کنید. : << آشفتۀ بازار ترجمه های متون فلسفی حاصل تلاش مذبوحانۀ مترجمان فارسی زبان برای برگرداندن لایه های عمقی و ژرف زبان مبدأ به لایه های سطحی و بی بضاعت زبان مقصد است. این متن ها تفکر و زبان را به بیراهه کشانده اند.>>


مترجم هر جا که از ترجمه باز مانده به حذف آن قسمت پرداخته است. اصطلاحات ادبی را بدون مراجعه به منابع ادبی برساخته و یا نادرست ترجمه کرده. Novelistic Counterpoint را  کنتراپون رمانی دانسته است. ترجمه درست آن: رمان چند آوایی می باشد. کنتراپون وام واژه ای از اصطلاحات موسیقی است.این گفتگو  بدون ذکر خلاصه بودن و عدم ترجمه ی بیشتر بخش ها بویژه بخش نهایی آن ناگهان پایان می پذیرد.

جانا سخن از ربان ما می گویی

تجربه ی بسیار مفیدی از دیر آموزی و کند آموزی دانش آموزان. به وبلاگ رادیو معلم مراجعه کنید. کلیک کنید

دو زبانگی - من زبان مادریم را قورت داده بودم

دو زبانگی

در سال 1946، ترکى آذرى، زبان مادرى او، به فرمان حکومت مرکزى تهران ممنوع اعلام مى شود: "فارسى که از فهم معلم و شاگرد، هر دو خارج بود، شد زبان تحقیق و تدریس." به دلیل نوشتن متنى به ترکى، مدیر مدرسه به او دستور مى دهد که کاغذ را آنقدر بلیسد که کلمات محو شوند." وقتى صورتم را بلند کردم، همه ی بچه ها زدند زیر خنده: رنگ هاى مرکب روى صورتم مانده بود. من زبان مادریم را قورت داده بودم." "رضا براهنى"

دو زبانگی معضلی است که در بیشتر کشورها حل گشته و یا دست کم در سال های نخست تحصیل به زبان مادری درس می خوانند و آموزش می بیند. توصیه ی بیشتر کارشناسان مربوط نیز چنین است. تجربه ی شما در این زمینه چه بوده است؟



محمد بهمن بیگی در گفتگوی ابراهیم گلستان

گلستان گرچه چون همیشه تلخ می گوید و می نویسد اما تلخی اش حکایت آن تلخوش که صوفی ام الخبائثش خواند اشهی لنا واحلی من قبله العذارا  می باشد .

گفت و گوی اختصاصی فصل نامه فراسو با ابراهیم گلستان نویسنده، فیلمساز و منتقد برجسته ایرانی درباره محمد بهمن بیگی و آثارش کلیک کنید

... شماگر بخواهید از بهمن بیگی انتقادی داشته باشید در چه زمینه ای انتقاد می کنید؟

می گوئید یعنی اول بخواهم انتقاد کنم بعد بیایم جستجو کنم که از چه چیز باید انتقاد کنم؟ مگر من مرض دارم؟ چه انتقادی می توانم داشته باشم؟ شاید بتوانم بگویم که مثلا توی خواب خُرخُر می کرد....

... یک سری اتهامات یا انتقاداتی به بهمن بیگی می زنند نظیر همکاری با اصل چهار ترومن و حمایت از وی یا اینکه کارهای بهمن بیگی در راستای سیاست ها و اهداف دولت شاه بوده...

گُه می خورند... بنویس از گلستان پرسیدم و گلستان جواب داد گُه می خورند. شَکر می خورند هم نه. بنویس گلستان گفت «گُه». «گاف» با ضمه رویش و «ه» گرد، «ه» هوز. بگویند خودش خورده. بگویند بی تربیت است....