زندگی های ناتمام

باز هم عطش سیری ناپذیر قاچاقچیان سوخت قربانی گرفت. این بار معلمانی بودند که با هزاران آرزو به کلاس های درسشان نرسیدند.

شاعری ( معلمانی) که به پهلو افتاد/ند

مردند

با معمایی در مشت
و ماه
بر دندان‌هاشان تابید
ریز و درشت.

... چطور می تواند مرگ از تو گودالی پر کند؟

غلامرضا بروسان
از کتاب «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است»، نشر مروارید، ۱۳۸۸

 (( بروسان نیز متاسفانه به همراه همسر و فرزند خردسالش در حادثه رانندگی در گذشت))

5 یار دبستانی نوشته- مرثیه ای است از لاتیدان در همین باره.

تقلب شرم‌آور دیگر

وبلاگ اساتید علیه تقلب ف ی ل تر است. چرا؟ نمی دانم! گردانندگانش نیز نمی دانند. عنوان پست تازه وبلاگ تقلب شرم آور دیگر و نامه دکتر آخانی خطاب به متقلب نام دارد. چرا از آشکار شدن تقلب جامعه ما هراسی ندارد؟ با توجه به ف ی ل تر بودن سایت متن نامه را در اینجا قرار دادم تا دوستان هم با این وبلاگ آشنا شوند و هم نظر و راه کار خود را بیان کنند.

آقای معاونی

امروز همکاران مقاله ای برای من ارسال کردند که شما عینا از مقاله چاپ شده ژورنال معتبرPlant Science سرقت کرده اید. البته بی انصافی نیست که شما در تهیه آن زحمت هم کشیده اید مثلا آدرس را عوض کرده و هم چنین بخش تشکر را حذف کرده‌اید. من نمی‌دانم شما دانشجونمایید یا استاد‌نما یا هر موجود دیگری. اما شما یک فصل مشترک با من دارید و آنهم ایرانی هستید (از اصلتان اطلاع ندارم). به دزدی هم کاری ندارم که متاسفانه شغل درصد بالایی
از افراد جامعه شده است. اما شما دارید به مقدس ترین دستاورد بشر دست‌درازی می کنید و آنهم علم و قلم است که خداوند به آن سوگند می‌خورد. شما آبروی کشور ایران را در حساسترین مقطع تاریخی ما در جهان می برید و آنقدر نادانید که در عصر الکترونیک نمی دانید که چنین دزدیهایی فقط تا چند روز پنهان می ماند. بنابراین از نظر هوشی هم بسیار ضعیفید. حتما برادر دزدتان آقای داداشی در دانشگاه آزاد گرگان را بخاطر می آورید (شاید هم نمی‌آورید چون اگر اهل کتاب و مقاله بودید کار او را تکرار نمی کردید). او در تاریخ علم رسوا شد و سالها به عنوان مثالی در کتب اخلاق علمی از او به بدی یاد خواهد شد. گو اینکه در کشور ما و بخصوص نو رسیده های دانشگاه آزاد (البته در دانشگاههای دولتی هم هست ولی به مراتب کمتر) مسابقه دزدی در گرفته و یکی پس از دیگری می خواهد نامش در کتاب گینس ثبت شود که [کی‌] دزدتر از دیگری است (نگاه کنید به مقاله پیوست). من همان توصیه‌ای که به داداشی کردم (و گوش هم نداد) به شما می کنم، همین امروز از هر شغل و نسبت دانشگاهی (دانشجو یا عضو هیئت علمی) که دارید استعفا دهید و با نوشتن نامه به نویسنده(گان) مقاله، ناشر، رئیس دانشگاه و روزنامه‌ها بنویسید که اشتباه کرده‌اید تا شاید سببی شوید که این کثافت کاری‌ها از جامعه علمی پاک شود. هر چند می‌دانم این کار را نمی‌کنید فقط مجبورم عرق شرم بر پیشانی خود بریزم که افرادی چون شما وطن من را هر روز زشت تر و آلوده تر از روز قبل می‌کنند و هم زمینه را بد نام کردن ایران و ایرانی در جهان و تاریخ فراهم می کنند. در صورتی‌که هدف علم و دانش بهتر کردن وطن و دنیا است. 

شرمتان باد
آخانی
موخره: متوجه شدم که ایشان معاون پژوهشی دانشگاه آزاد شعبه قدس تهران هستند.
لینک دکتر آخانی




کوچ لاتیدان

کوچ زمستانی لاتیدان 2 به لاتیدان3 . خانه نو مبارک.

غفلت از زبان بومی و اضمحلال طبیعت

غفلت از زبان بومی و اضمحلال طبیعت عنوان مقاله ای است به قلم امیلیا نرسیسیانس چاپ شده در آخرین شماره فصل نامه مجله زبان شناسی، شماره اول، بهار وتابستان 1389، تاریخ نشر آبان 1390.

همان گونه که از عنوان مقاله پیداست، ارتباط زبان و گویش در حفظ طبیعت از مطالبی است که کمتر به آن پرداخته شده است. این موضوع بیشتر در نواحی دور از مرکز مشهودتر به چشم می آید. با توجه به تجربه و علاقه شخصی این نابودی را به عینه در چنین مناطقی دیده ام. هرگاه شما واژه خاص و انحصاری اشیا، ابزار، گیاه، درخت ، سنت و ساختاری را فراموش کنید و یا نسل جدید از آن بی خبر باشند، طبعاً در نگاه داشت آن نیز دقت و تعصبی نخواهند داشت.

امیلیا نرسیسیانس در مقدمه مقاله خود آورده است که: (( تحقیقات متعدد حاکی از وجود رابطه مستقیمی است بین اضمحلال زیست بوم زبان و گویش های محلی.))

 معمولاً از نقش ارتباطی زبان در طرح های زیست محیطی غفلت می شود. کم توجهی به دانش بومی مستقر در زبان نیز به زیان های جبران ناپذیری منجر می شود. از مثال های ملموس ذکر شده در مقاله، نمونه های گیاهان دارویی - کشاورزی و شیوه های ماهیگری است که در استان هرمزگان به نحو بارزی به چشم می آید.

خواندن این مقاله را به دوستان توصیه می کنم. (( چنان چه به اصل مقاله دسترسی ندارید دستور فرمایید تا ایمیل شود.)